چندروز بعد ازتولد

(c)؛°¨¨°؛(c)(c)؛°¨¨°؛(c) عشق منوتو (c)؛°¨¨°؛(c)(c)؛°¨¨°؛(c)

روزهای به یادماندنی

چندروز بعد ازتولد

سلام امروز یکشنبه است چند روز از تولده عشقم میگذره ومن امروز
 
تونستم پست جدید بزارم,چهارشنبه بهش گفتم که به اینجا سر بزنه ولی
 
گفت که کار دارم,دقیقا همون شد که فکرشو می کردم میدونستم میزنه
 
تو ذوقم خیلی خیلی بدجنسه,خیلی دوست داشتم همون روز تولدش
 
ببینش ولی نشد هنوز هم که سه روز از تولدش گذشته فعلاندیده,البته
 
الان کار داره اولش یه خورده لجبازی کردم که حتما همون روز نگاش کنه
 
ولی بعدش فهمیدم که نبایدمجبورش کنم,چون هیچوقت منو مجبور به
 
انجام کاری نکرده پس منم اینکارو نمی کنم میزارم هروقت که
 
دوستداشت نگاه کنه,واسه تولدش ی حلقه گرفتم البته خودم دوست
 
داشتم همون گردنبند ودسبندپسرونه ای که انتخاب کرده بودم بهش بدم
 
ولی پررو پررو خودش گفت که حلقه ,ولی خوشگله فقط میترسم به
 
انگشتش کوچیک باشه,جعبه اش هم ابیه,چون خودم استقلالیم,ولی اون
 
برعکس من پرسپولیسی,قرار بود  20یعنی امروز بیادولی کنسلش
 
کرد,وقتی گفت نمیام اون لحظه دوست داشتم خفه اش کنم,بابامن به
 
کی بگم دلم واسش تنگشده,خودش میگه من دارم میمیرم واسه دیدنت
 
پس چرا نمیاد؟,شاید 12/13 بیاد البته خودش گفت,فکر نکنم بیاد اخه امار
 
بد قولی هاش خیلی رفته بالا اینم از شانس ماست,راستی راستی اگه
 
خدا بخواد توتیم استانشون انتخاب بشه چی میشه,ولی یه خورده پای
 
چپش اسیب دیده نمیخوام اذیت شه,نمیدونم این تصمیمی که گرفته
 
درسته یانه ولی فقط از خدا میخوام مثل همیشه که اذیتمون میکنه و همه
 
چیزو به هم میریزه این دفعه روکاری کنه میلاد انتخاب شه خودش که
 
خیلی فوتبال وفوتسال رو دوست داره,بازم میگم خدا بشه چیزی که
 
مادوستداریم,مخالفت خانواده هامون داره میره بالاتر ولی میلاد هرلحظه
 
میگه درست میشه به خدا دیگه اون یه ذره امیدرو که داشتم از بین رفته
 
همه مخالف ماهستن حتی اجیم که فکرمیکردم موافقه حالا میگه
 
هیچوقت نمیزارم بامیلاد ازدواج کنی,اره خدا اینه,مگه ما چیکار کردیم باید
 
اینجوری بشه,نمیدونم به خودت قسم که دیگه نمیدونم اگه از اینجا
 
خوشش اومد ومیخواست اینجا واسم پست بزاره رمزو بهش میدم,ولی
 
خودم بهش نمیگم که پست بزاره هر جور که دوست داره البته اینو بگم که
 
احتمال داره خوشش نیاد ومنم مجبورمیشم اینجارو حذف کنم دوست دارم
 
واسم پست بزاره,ولی اگه دوست نداشت که هیچی,این کارش هم میره
 
رو همون کارایی که دوست ندارم انجام بده مثل :اینکه منو غریبه حس
 
میکنه ازاین اخلاقش خیلی بدم میاد ولی خوب دوست نداره چیزی به من
 
بگه اشکال نداره ولی اینکارش باعث نمیشه که منم زندگیمو از اون پنهون
 
کنم من دوسش دارم خیلیییییییییبای فعلا
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, ساعت 21:51 توسط پروین ومیلاد |